راه حل ۲۷۸ میلیارد دلاری چین برای تحریک بازار سهام
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۸۷۴۸۰
مقامات چینی درحال بررسی بستهای از اقدامات برای تثبیت بازار سهام رو به نزول این کشور هستند، چرا که تلاشهای قبلی برای بازگردان اعتماد به بازار سهام ناکام مانده است.
به گزارش اکوایران، منابع آگاه به بلومبرگ گفتهاند که سیاستگذاران چینی به دنبال جمع آوری دو میلیون یوان (معادل ۲۷۸ میلیارد دلار) عمدتا از حسابهای خارج از کشور شرکتهای دولتی چینی هستند، که بخشی از یک صندوق تثبیت برای خرید سهام داخلی از لینک بورس هنگکنگ خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنها همچنین قرار است حداقل ۳۰۰ میلیارد یوان از منابع مالی محلی را برای سرمایهگذاری در سهام داخلی از طریق شرکت دولتی "چاینا سکیوریتیز" یا "سرمایه گذاری مرکزی هویجین" اختصاص دهند.
مقامات چینی گزینههای دیگری را نیز مدنظر دارند و ممکن است در صورت تایید توسط مقامات ارشد همین هفته آنها را اعلام کنند. هنوز امکان تغییر این برنامهها وجود دارد.
این رایزنیها نشان دهنده احساس خطری هستند که در میان مقامات چینی به دنبال افزایش فروش اتفاق افتاده است، که شاخص معیار CIS۳۰۰ را در هفته جاری به پایینترین میزان خود در طول پنج سال گذشته رساند. آرام کردن سرمایه گذاران خرد، که بسیاری از آنها از رکود طولانی مدت املاک آسیب دیدهاند، نیز به عنوان کلیدی برای حفظ ثبات اجتماعی در نظر گرفته شده است.
شاخص سهام چین که در بازار هنگ کنگ عرضه میشود پس از سقوط به کمترین میزان خود در طول ۱۹ سال گذشته در روز دوشنبه، تا ۳.۸ درصد رشد کرده است، که بیشترین میزان از ۱۵ نوامبر محسوب میشود. شاخص داخلی CIS۳۰۰ نیز افت یک درصد را جبران کرد. ذخایر داخلی و خارجی یوان نیز کاهشهای قبلی را جبران کردند و بازده اوراق دولتی ۱۰ ساله به ۲.۵ درصد رسید.
اینکه این اقدامات مقامات چینی میتواند به این مشکل پایان دهد یا خیر مشخص نیست. بحران در بخش مسکن، کاهش اعتماد مصرف کنندگان، افت سرمایه گذاری خارجی و کاهش اعتماد میان کسبوکارهای محلی پس از سالها سیاستگذاری بی ثبات، فشارهای کاهنده بسیاری به اقتصاد و بازارهای مالی وارد آورده است. تلاشهای گذشته برای تقویت بازار سهام این کشور، به ویژه درسال ۲۰۱۵ در بهترین حالت ناکافی و در برخی موارد نتیجه معکوس داشته است. مقامات همچنین تمایلی به معرفی محرکهای اقتصادی عمده که بسیاری از سرمایه گذاران سهام خواستار آن هستند را نشان ندادند.
درکل، بیش از ۶ تریلیون دلار از ارزش بازار سهام چین و هنگ کنگ از زمان اوج آن در سال ۲۰۲۱ از میان رفته است، که نشان دهنده چالشی است که پکن در تلاش برای جلوگیری از افت اعتماد سرمایه گذاران با آن روبروست.
حرکات مقطعی چین در ماههای اخیر برای تقویت احساسات بازار با ناامیدی تجار مواجه شده است و برخی خواستار محرکهای قویتر شدند. پکن فروش کوتاه مدت را محدود کرد و صندوقهای دولتی برای خرید سهام بانکهای بزرگ وارد عمل شدند. تشکیل یک صندوق تثبیت با حمایت دولت حداقل از ماه اکتبر مورد بررسی قرار گرفته است، اگرچه برخی در مورد کارایی آن اظهار تردید کردهاند.
اعتماد در بازارهای چین در طول سالهای گذشته به دنبال کنترل رو به گسترش شی جین پینگ بر شرکتهای خصوصی آسیب دیده است، که سرکوب غولهای فناوری این کشور را نیز شامل میشود. بانکهای بین المللی که در حال برنامه ریزی برای یک توسعه گسترده در این کشور بودند اکنون درحال بازنگری در بلندپروازیهای خود را برای ساخت پلتفرم در دومین اقتصاد بزرگ جهان هستند.
به عقیده یکی از تحلیلگران «بلومبرگ اینتلیجنس»، بسته حمایتی بالقوه در کوتاه مدت میتواند جلوی افت را بگیرد و بازارهای سهام را در سال جدید قمری تثبیت کند، ولی به صورت تاریخی، خریدهای دولتی اگر با اقدامات بعدی همراه نشوند، به تنهایی موفقیت محدودی در بازگرداندن اعتماد بازار دارند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اقتصاد چین چین بازار سهام قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل مقامات چینی بازار سهام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۷۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769